پیش رویت صنما وصف قمر نتوان کرد
نسبت حقه لعلت به شکر نتوان کرد
با وجود رخ و زلفین عبیر افشانت
صفت برگ گل و عنبر تر نتوان کرد
میهمانیست تمنای تو در خاطر ما
که به صد سالش ازین خانه بدر نتوان کرد
گفتم از غم بوصال تو گریزم لیکن
پیش شمشیر قضا هیچ سپر نتوان کرد
گر نه بینم رخت از طرف مشکین چه عجب
در شب تیره بخورشید نظر نتوان کرد
گذرست از همه عالم من دلسوخته را
لیکن از کوی وصال تو گذر نتوان کرد
نتواند که کمال از تو گریزد بجفا
زانکه از خنجر تسلیم حذر نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد
راه باریک چو افتاد گذر نتوان کرد
صبر را حوصله جنبش مژگان تو نیست
پیش شمشیر قضا سینه سپر نتوان کرد
دلم از رشک تماشایی او پر خون است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.