از من ای اهل نظر علم نظر آموزید
نازک است آن رخ ازو چشم و نظر بر دوزید
پیش آن روی مدارید روا ظلمت شمع
خانه پر نور تجلی چه چراغ افروزید
سوختید از عطش ای اهل ورع بی می عشق
چوب خشکید بسوزید که خوش می سوزید
بهر او جنگ کنان در صف عشاق آیید
که در آن صف همه لشکر شکن و پیروزید
گر بدوزید دل پاره قیری به کرم
به که صد ناوک دلدوز به کیش اندوزید
در تب محنت او صبر کنید ای دل و جان
از شفاخانه درد است سخنهای کمال
درد دارید ازاینجا سخنی آموزید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.