از تو چشمم چو غطت کی طرف مه باشد
با خیال تو کرا در دل من ره باشد
پیش رخسار تو افزون تر ازین آه کشم
بیشتر ناله مرغان به سحرگه باشد
طره از نار مده تاب که آن زلف دراز
شب عمرست و نخواهیم که کوته باشد
کس ندانست که آن نقل دهان روزی کیست
رزق در پرده نیست که آگه باشد
قد و رفتار گر اینست زهی گستاخی
که بجز سایه تو کس به تو همره باشد
استخوانم ز په واقعه شطرنج کنید
تا نهم رخ به بساطی که چنین شه باشد
گر به بینی دهن ننگ وقد بار کمال
بوسه ده خواه و بگز صفر و الف ده باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تیر عدوان به کمانها همه در، زه باشد
زخم پیکان به تنم از، که واز مه باشد
نظر دوست چو بر من متوجّه باشد
«زخم خونینم اگر، به نشود، به باشد»
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.