آن شهسوار خویان بارب چه نام دارد
در حسن و دلربائی لطف تمام دارد
عشان را حلال است اندوه دوست خوردن
خونش حلال بادا آنکو حرام دارد
دل خواهد که گیرد سیم برش در آغوش
بیچاره در سر خود سودای خام دارد
سر آهوی شیر گیرش بر طرف لاله زارش
از بهر صید دلها از مشک دام دارد
مه چون تمام گردد پیوسته در کمالست
زانروی در دل او مهرش مقام دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از باغ رفت و گل خون دایم به جام دارد
هر غنچهٔ پارهٔ دل بی او به کام دارد
از عکس روی پنهان در گرد و کلفت غم
آیینه ام ز جوهر در خاک دام دارد
گر با خودم نبردی گیرم ز روی ناز است
[...]
جایی که جام در دست آن مه خرام دارد
مژگان گشودن آنجا مهتاب و بام دارد
عام است ذکر عشاق در معبد خیالش
گر برهمن نباشد بت رام رام دارد
دی آن نگار مخمور در پردهگردشی داشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.