ز من مپرس که از عاشقان زار کی
ازو بپرس که معشوق و غمگسار کی
دلا به زلف پریشان بار بار بگوی
که بیقرار توام من تو بیقرار کی
شکسته حالی و افتادگی چه می بینی
نگاه کن که شب و روز در کنار کی
ز پیش چشم گذر می کنی سراندازان
بدین شمایل خوش سرو جویبار کی
ربود دل خط و زلفت به نقشه های غریب
غریب نقش و نگارا بگو نگار کی
چه سود کوشش من نیست از نو چون کششی
همه جهان به نو پارند تا تو بار کی
کمال اگر نگزینی ترنج غبغب بار
نپرسمت به خدا کز خیار زار کی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.