گنجور

 
خواجوی کرمانی

پای کوبان در سراندازی چو سربازی کنند

پای در نه تا سرافرازان سرافرازی کنند

ناوک اندازان چشم ترکتازت از چه روی

بر کمان سازان ابرویت کمین بازی کنند

در هوای گلشن روی تو هر شب تا بروز

عاشقان با بلبل خوش خوان هم آوازی کنند

موکب سلطان عشقت چون علم بر دل زند

در نفس جانها هوای خانه پردازی کنند

چون طناب عنبری بر مشتری چنبر کنی

ای بسا دلها که آهنگ رسن بازی کنند

طرّه های سرکشت کی ترک طرّاری دهند

غمزه های دلکشت کی ترک غمازی کنند

بر سر میدان عشقت چون شود خواجو شهید

نامش آندم عاقلان دیوانه ی غازی کنند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode