آخر ای یار فراموش مکن یاران را
دل سرگشته به دست آر جگرخواران را
عام را گر ندهی بار به خلوتگه خاص
ز آستان از چه کنی دور پرستاران را
وصل یوسف ندهد دست به صد جان عزیز
این چه سودای محال است خریداران را
گر نه یاری کند انفاس روانبخش نسیم
خبر از مقدم یاران که دهد یاران را
آنک چون بنده بهر موی اسیری دارد
کی رهایی دهد از بند گرفتاران را
دست در دامن تسلیم و رضا باید زد
اگر از پای درآرند گنهکاران را
روز باران نتوان بار سفر بست ولیک
پیش طوفان سرشکم چه محل باران را
دستگاهیست پر از نافه آهوی تتار
حلقهٔ سنبل مشکین تو عطاران را
حال خواجو ز سر کوی خرابات بپرس
که نیابی به در صومعه خماران را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.