گر من خمار خود ز لب یار بشکنم
بازار کارخانه ی اسرار بشکنم
بر بام هفت قلعه ی گردون علم زنم
دندان چرخ سرکش خونخوار بشکنم
درهم کشم طناب سراپرده ی کبود
بند و طلسم گنبد دوّار بشکنم
منجوق چتر خسرو سیاره بفکنم
قلب سپاه کوکب سیاره بشکنم
گر پای ازین دوایر کحلی برون نهم
چو نقطه پایدارم و پرگار بشکنم
بر اوج این نشیمن سبز آشیان پرم
نسرین چرخ را پر و منقار بشکنم
بفروزم از چراغ روان شمع عشق را
ناموس این حدیقه ی انوار بشکنم
تا کی طریق توبه و سالوس و معرفت
جامی بده که توبه بیکبار بشکنم
خواجو بیا که نیم شب از بهر جرعه ئی
زنجیر و قفل خانه ی خمّار بشکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.