هر روز در آب دیدهاش مییابم
شد ز آتش و آب صبر برده خوابم
هرچند که بر آتش عشقت آبم
در عشق چو آب پاک و آتش نابم
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
هر روز در آب دیدهاش مییابم
شد ز آتش و آب صبر برده خوابم
هرچند که بر آتش عشقت آبم
در عشق چو آب پاک و آتش نابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم
از آتش دل همیشه اندر تابم
وز اشک دو دیده غرقه اندر آبم
در آتش و آب خواب شب کی یابم
ترسم چو چراغ مرگ باشد خوابم
با یاد تو ای ریخته عشقت آبم
نشگفت اگر بود بر آتش خوابم
روی از غم چون تویی چرا برتابم
تا به ز غمت کدام شادی یابم
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
بر دست خیال چشم مستت خوابم
از آتش سودای تو رفتست آبم
زین پس من و آب دیده و خاک درت
باشد که گشادی بود از این بابم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.