دری که شب افروزتر از اختر بود
از گوهر آفتاب روشنتر بود
بربود ز من آنکه تو را رهبر بود
مانا که کلاه چرخ را درخور بود
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دری که شب افروزتر از اختر بود
از گوهر آفتاب روشنتر بود
بربود ز من آنکه تو را رهبر بود
مانا که کلاه چرخ را درخور بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق که غمش بر همه کس ظاهر بود
جمعیت او تفرقهٔ خاطر بود
در دهر دمی خوش نزده شاد بزیست
گویا که دم خوشش دم آخر بود
ببرید سرش را که سران را سر بود
آرایش دهر و ملک را افسر بود
گر قرمطی و جهود و گر کافر بود
از تخت بدار برشدن منکر بود
وقتی که مرا می طرب در سر بود
یکسر سخنم ز باده و دلبر بود
و امروز کزان حال همی اندیشم
گویی که بجای من کسی دیگر بود
شد کشته کسی که در جهان سرور بود
گردونش غلام و مشتری چاکر بود
از تیغ زبان دراز او می دانم
کاین فتنه از آن هندوی بدگوهر بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.