گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

آن زمان کو زلف را سر می‌برد

از صبا پیوند عنبر می‌برد

در غم زنجیر مشکینش فلک

هر زمان زنجیر دیگر می‌برد

در جمال روی او نظارگی

دست را حالی به خنجر می‌برد

پس عجب نی گر رگ ایمان ما

نیش آن مژگان کافر می‌برد

این عجب‌تر، کان لب نوشین به لطف

گردنان را سر به شکر می‌برد

گفت خاقانی نه مرد درد ماست

زین بهانه آبش از سر می‌برد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode