گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

با هیچ دوست دست به پیمان نمی‌دهی

کار شکستگان را سامان نمی‌دهی

آنجا که زخم کردی مرهم نمی‌کنی

آنجا که درد دادی درمان نمی‌دهی

هم‌چون فلک که بر سر خوان قبول ورد

آن را همی که تره دهی نان نمی‌دهی

آسان همی بری ز حریفان خویش دل

چون قرعه بر تو افتد آسان نمی‌دهی

ارزان ستانی آنچه دهم در بهای بوس

پس بوسه از چه معنی ارزان نمی‌دهی

مژگانت را به کشتن من رخصه داده‌ای

لب را به زنده کردن فرمان نمی‌دهی

خاقانی گدای به وصل تو کی رسد

کز کبریا سلام به سلطان نمی‌دهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode