گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

من ندانستم که عشق این رنگ داشت

وز جهان با جان من آهنگ داشت

دستهٔ گل بود کز دورم نمود

چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت

عافیترا خانه همچون سیم رفت

زآنکه دست عقل زیر سنگ داشت

صبر بیرون تاخت از میدان عشق

در سر آمد زانکه میدان تنگ داشت

از جفا تا او چهار انگشت بود

از وفا تا عهد صد فرسنگ داشت

دل بماند از کاروان وصل او

زآنکه منزل دور و مرکب لنگ داشت

نالهٔ خاقانی از گردون گذشت

کارغنون عشق تیز آهنگ داشت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode