گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز

میی به ساغر من همچو آفتاب بریز

هلال عید بود بر سپهر پا به رکاب

به جام ساقی گل چهره می شتاب بریز

نقاب برفکن و آتشی به جانم زن

ز دیدهٔ تر من همچو شمع، آب بریز

دلم ز دست تو آباد گر نمی‌گردد

بیار آتش و درخانهٔ خراب بریز

لب تو داد به دستم قدح ز شربت قند

در او ز روی عرقناک خود گلاب بریز

گهی که جرم مرا پیش تو حساب کنند

تو رشحه‌ای ز کرم‌های بی‌حساب بریز

ببین به دیدهٔ انصاف نظم خاقانی

طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode