گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

آواز حسنت ای جان هفت آسمان بگیرد

سلطان عشقت ای مه هر دو جهان بگیرد

زلف تو گر به عادت خود را کمند سازد

مرغ از هوا درآرد، مه ز آسمان بگیرد

ماهی است عارض تو کاندر سپهر خوبی

چون از افق برآید آفاق جان بگیرد

در پای غم فکنده است هجر تو عالمی را

زنهار وصل را گو تا دستشان بگیرد

وصلت به کار ایشان دست از میان برآرد

گر هجر تو به زودی پای از میان بگیرد

گرخوش خوئی نداری خاقانی آن نداند

داند که خوش نگاری این را به آن بگیرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode