خرم دلی که کشته تیغ جفای توست
خرم تر آن که زنده مهر و وفای توست
اینک دلی شکسته و جانی گداخته،
از ما اگر قبول کنی، از برای توست
دل را که بر هوای بزرگی و فرّ و جاه
پرداختم ز غیر، که این خانه جای توست
حور و قصور و جنت و تسنیم و سلسبیل
در نزد عارفان، همه عکس بقای توست
وصف شمایل تو نیارم نوشت و خواند
آنجا که انتهاست، همان ابتدای توست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تاج سر سخا و سخن خاک پای توست
هرچ از سخن گزیده تر است آن ثنای توست
من لاف چون زنم، که سرم را هوای توست
بس نیست؟ این قدر که سرم خاک پای توست
با آنکه رفته در سر مهر تو، جان من
جانم هنوز، بر سر مهر و وفای توست
پرداختیم، گوشه خاطر، ز غیر دوست
[...]
ای شهسوار حسن که جانم فدای توست
هر جا سری ست خاک ره باد پای توست
خوش جلوه ده سمند که دفع گزند را
هر سو هزار سوخته دل در دعای توست
مشتاق وصل را که ز هجران به جان رسید
[...]
پوچ است هر سری که نه در وی هوای توست
سهوست سجده ای که نه بر خاک پای توست
طبل رحیل هوش من آواز پای توست
حسرت نصیب دیده من از لقای توست
در پرده های چشم شکر خواب صبح نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.