ای همه سروران روی زمین
بر خطت سر نهاده چون خامه
گر نیایم به خدمتت پس ازین
تا نگویی که گشت خود کامه
کز پی آنکه دی به صفّة تو
گرم کردم به شعر انگامه
شرم دارم که باز می آیم
با چنان شعر دهم درین جامه
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای همه سروران روی زمین
بر خطت سر نهاده چون خامه
گر نیایم به خدمتت پس ازین
تا نگویی که گشت خود کامه
کز پی آنکه دی به صفّة تو
گرم کردم به شعر انگامه
شرم دارم که باز می آیم
با چنان شعر دهم درین جامه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شمتی یاد کن ز یک نامه
خام کی باشد آنچنان خامه
بر لب جونشین بشو جامه
پند بشنو مباش خود کامه
شب روشن دل سیه جامه
گفت: «خامی مکن بزن خامه
قمری رخ، عطاردی خامه
پارسی خط و ایغری نامه
از برای سواد آن نامه
دل من محبره زبان خامه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.