تا توانی به صید دلها کوش
زانکه دلها ترا کنند دلیر
مرد دلدار نیست جز دلجوی
زانکه دلجوئیست عادت شیر
هر که با او بود دل مردم
در همه کار پر دل آید و چیر
روی دلها بتست اقبالست
چون بگشت از تو آن بود ادبیر
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
تا توانی به صید دلها کوش
زانکه دلها ترا کنند دلیر
مرد دلدار نیست جز دلجوی
زانکه دلجوئیست عادت شیر
هر که با او بود دل مردم
در همه کار پر دل آید و چیر
روی دلها بتست اقبالست
چون بگشت از تو آن بود ادبیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر
خوشتر آید به گوشم از تکبیر
زاری زیر و این مدار شگفت
گر ز دشت اندر آورد نخجیر
تن او تیر نه، زمان به زمان
[...]
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
ای زده تکیه بر بلند سریر
بر سرت خز و زیر پای حریر
شاعر اندر مدیح گفته تو را
که «امیرا هزار سال ممیر»
ملک را استوار کردهستی
[...]
خواجه بوسعد عمدة الملکی
همچنین سالها بمانی دیر
عقل را دانش تو گیرد دست
آز را بخشش تو دارد سیر
عدل را ظلم خواست کرد تباه
[...]
نه در آید به ذات او تغییر
نه قلم وصف او کند تحریر
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.