شاید که دل ز عشق قیامت همی کند
کش آرزوی آن قد و قامت همی کند
ابله کسی که روی ورا دید آشکار
وانگه مرا به عشق ملامت همی کند
تا فتنه شد رخ تو نهان گشت عافیت
انصاف زندگی بلامت همی کند
چو ندل به عشق او ندهم من؟ که روی او
بر آفتاب حسن غرامت همی کند
گر بشنود ز من دل من، تو بتش بهست
زین عاشقی مه بس بعلامت همی کند
سرو ار همی نماز برد قامت ترا
آن فرض عین دان که اقامت همی کند
هم آتشست چهرۀ او هم بهشت نقد
گشتست روشنم که قیامت همی کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.