تا دم باد صبا بگشا دست
گرهی از دل ما بگشا دست
هر فتوحی که جهانراست ز گل
همه از باد هوا بگشادست
نقش بدان چمن را همه کار
ار نفسهای صبا بگشادست
لاله پنداری عطّار بهار
نافۀ مشک خطا بگشادست
میزبا نیست چمن خندان روی
غنچه زان بند قبا بگشادست
دل سوسن ز که آزرده شدست
که زبانرا بجفا بگشادست
از تهی دستی، بیچاره چنار
دست خواهش چو گدابگشادست
تا گلش خردکی زر بخشد
پنجه پیشش بدعا بگشادست
ابر را گر نه برو دل سوزست
آبش از دیده چرا بگشادست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.