نقشبند کارگاه صنع همچون زلف یار
نقش پرگاری دگر بر روی کار آورده است
از بهار گلشن فردوس رنگین نسخه ای
کاتب قدرت برای روزگار آورده است
نازم این زیبا مرقع را که چون روی بتان
صفحه اش خطی بروی نوبهار آورده است
این مرقع نیست، غوصی کرده غواص قلم
یکصدف لبریز در شاهوار آورده است
محضر خوبی بخط جمله استادان رساند
می رسد قهرش سجل افتخار آورده است
روح مانی عندلیب گلشن تصویر اوست
این گلستان اینچنین بلبل هزار آورده است
از تحرک خامه نقاش جادو کار او
پنجه تمثالها را رعشه دار آورده است
جلد را شیرازه جمعیت خاطر ازوست
کاینچنین زیبانگاری در کنار آورده است
طرح این گلشن شه جنت مکان کرد از نخست
اینزمان لیکن گل اتمام باز آورده است
حس سعی ثانی صاحبقران شاه جهان
آب شادابیش اندر جویبار آورده است
آن شهنشاهی که این پیر مرقع پوش چرخ
نقد انجم بر درش بهر نثار آورده است
باد عهد دولتش پیوسته تا روز شمار
کو به عالم رسم جود بیشمار آورده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.