اشکریزان در غمت چون رو به هامون میکنم
کاسه مجنون و جام لاله پرخون میکنم
طالبی دارم که میافتد گره در کار من
سر چو تار سبحه از هرجا که بیرون میکنم
ابروی زخمم کشیده چشم داغم سرمه دار
حسن یوسف را به حسن خویش مفتون میکنم
طاعت شوریدگان را قبله جای دیگرست
رو به وقت اشکریزی سوی جیحون میکنم
با چنین بخت زبون با روزگارم دشمنیست
کوشش فرهاد را با ضعف مجنون میکنم
آنچه من دیدم ز دشمن هم جدایی مشکلست
میخلد در دل گر از پا خار بیرون میکنم
جامه وارون طالع میکنم از بر کلیم
بخت را از همت والا دگرگون میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت دلدارم که از هجران دلت خون میکنم
گفتم ار خون شد ورا از دیده بیرون میکنم
نیست با بارم خلافی غیر از این مقدار بس
گر بلا کم میکند من ناله افزون میکنم
گر که او شیرین شود من میشوم فرهاد او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.