آشفته زلف را ز صبا میکنی، مکن!
ما را اسیر دام بلا میکنی، مکن!
بر شیشه پاره پای هوس مینهی، منه
قصد دل شکستهٔ ما میکنی، مکن!
نسبت مرا به اهل هوس میدهی، مده
تهمت به دودمان وفا میکنی، مکن!
چون غنچه آرمیده دلم در کنار زخم
آزردهاش به درد دوا میکنی، مکن!
میکن ستم به اهل هوس گر نمیکنی
این شیوه گر به اهل وفا میکنی، مکن!
دل خو گرفته است به درد تو عمرها
منت کش دواش چرا میکنی، مکن!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میبینمت که عزم جفا میکنی مکن
عزم عتاب و فرقت ما میکنی مکن
در مرغزار غیرت چون شیر خشمگین
در خونم ای دو دیده چرا میکنی مکن
بخت مرا چو کلک نگون میکنی مکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.