روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم
از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی
می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای
روغن از خون دل امشب در چراغت می کنم
آخر ای بی مهر بر بی تابیم سوزد دلت
می طپم در خون دل چندان که داغت می کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم
با زبان آتشین چون لاله داغت می کنم
می توانم گلشنت را سوخت از یک برق آه
پاس خاطر داریی گلهای باغت می کنم
باده نابم ولی چشمت به خونم تشنه است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.