گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی

خواهی از غم بکشی زودش ازان دیر آیی

عمر بس زود رود جان چو رود دیرآید

چند چون عمر روی زود و چو جان دیر آیی

هست در زاویه سینه خیال تو مقیم

گرچه در دیده خونابه فشان دیر آیی

مرکز دایره حسنی و خوبان جهان

چشم بر راه تو لیکن به میان دیرآیی

آمدی زود ولی کام دلم دیر دهی

زودرس میوه ای اما به دهان دیرآیی

زود رفتی که نهان آیم ازان می ترسم

کآشکارا بروی زود و نهان دیرآیی

جامی از چنگ رسد زمزمه عشق چرا

گر نیی سنگ به فریاد و فغان دیرآیی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode