گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

رو ای صبا و بگو یار دلستان مرا

که وعده های دروغ تو سوخت جان مرا

سرا و خانه ام از طلعت تو روشن بود

سیاه ساخت فراق تو خان و مان مرا

فغان همی کنم از داغ هجر تو شب و روز

ولی چه سود که تو نشنوی فغان مرا

ز ناله راز نهانم به روی روز افتاد

بیا ز خاتم لب مهر کن دهان مرا

چه سان جمالِ تو بینم ، اگر نه پاک کنی

به آستین کرم چشم خونفشان مرا

چراغ شام غمت را فتیله از چه کنم

چو سوخت فرقت تو مغز استخوان مرا

غزلسرایی جامی که حسب حال من است

ترانه ساخت به هر کوی داستان مرا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode