خط به گرد رخت درآمده است
الله الله چه درخور آمده است
نیست جز دود آه سوختگان
که به دور رخت برآمده است
مهر و مه را که بندگان تواند
طوقی از مشک و عنبر آمده است
چه خلل کعبه جمال تو را
از حبش گرچه لشکر آمده است
پای تا فرق تو خوش است ولی
کاکل از جمله بر سر آمده است
از قدم تا سر این همه دل چیست
گرنه قدت صنوبر آمده است
این غزل با خیالت از جامی
به ز اشعار دیگر آمده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.