چه کاریست خوش دل به جانان سپردن
چو افتد به جان کار دل جان سپردن
به هرگام دشواریی پیشت آید
نشاید ره عشق آسان سپردن
چون آن کافر آید به یغما چه چاره
جز از دین گذشتن جز ایمان سپردن
ز وصلی که باشد طفیل رقیبان
بود خوشترم جان به هجران سپردن
چو نبود درین موج خیز آشنایی
خوشا رخت هستی به طوفان سپردن
میفزای گو خط بر آن لب که نتوان
به موران نگین سلیمان سپردن
فسون است اشعار جامی خوش افتد
به یار پری خوی دیوان سپردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.