گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

کیم من که وصلت تمنا کنم

بدین دیده رویت تماشا کنم

همین بس که از خود گرفته کنار

میان سگان درت جا کنم

عمامه مرا درد سر می دهد

به هر حیله آن را ز سر واکنم

ز فرق خودش بهر دردی کشان

فرود آرم و دردپالا کنم

نهم سبحه ز انگشت و خرقه ز پشت

به آن هرچه باید مهیا کنم

به سبحه خرم دانه ای چند نقل

کهن خرقه را رهن صهبا کنم

چو جامی پی یار یکتای خویش

دل خود ز هر چیز یکتا کنم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode