شب از گریه چندان گهر سفته ام
که تا روز غرق گهر خفته ام
ولی چون تو را درنیاید به گوش
چه سود این گهرها که من سفته ام
به جمعیت وصل ره چون برم
چنین کز فراق تو آشفته ام
مگو مژده قتل من گو به دل
که عمریست کین را به دل گفته ام
نداده ست بویی گل از تو به باغ
که چون غنچه زان بوی نشکفته ام
بود عیب من عشق و چون زاهدان
ز کس هرگز این عیب ننهفته ام
ز جامی میندیش و بیرون خرام
کزین آستان گرد وی رفته ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به نام نبی و علی گفتهام
گهرهای معنی بسی سفتهام
که من لشکر خویش را گفته ام
ز هرکس من این راز بنهفته ام
بدین ماند این قامت خفتهام
که گویی به گل در فرو رفتهام
به اندیشه در سخن سفته ام
تو دانی به برهان سخن گفته ام
به الماس فکر ار گهر سفته ام
همه عشق گوید نه من گفته ام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.