نبرد کعبه ام از خاطر این تمنا را
که قبله گاه کنم خیمه گاه سلمی را
چو نیست روی توجه به خیمه گاه ویم
به سوی کعبه کنم روی خود تسلی را
خیال قامت او کار سربلندان است
حریم سدره بود جا درخت طوبی را
گشاد گوشه برقع ز رویش ای صوفی
بیا مشاهده کن معنی تجلی را
به آستانه میخانه کی توان زد دست
به زیرپای نکرده سپهر اعلا را
به سجع و قافیه جامی همیشه مایل بود
ز بهر بستن زیور عروس معنا را
هجوم عشق تو ناگه رسید و یکسر برد
ز خاطرش هوس شعر و ذوق انشا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را
نمونه گشت جهان مرغزار عقبی را
نسیم باد در اعجاز زنده کردن خاک
ببرد آب همه معجزات عیسی را
بهار در و گهر میکشد به دامن ابر
[...]
سفر گزیدم وبشکست عهد قربی را
مگر به حله ببینم جمال سلمی را
بلی چو بشکند از هجر اقربا را دل
بسی خطر نبود نیز عهد قربی را
مرا زمانه به عهدی که طعنه ای می زد
[...]
اگر تو جلوه دهی قامت چو طوبی را
ز خلد باز ندانند دار دنیی را
گهی که سلسله زلف را بجنبانی
جنون شود متمنی عقول اولی را
ندید روی ترا بت پرست و گر بیند
[...]
بسوخت آتش عشق تو زهد و تقوی را
بباد داد ورقهای درس و فتوی را
ز عاصفات خدا بحر قهر موجی زد
نهنگ عشق فرو برد طور موسی را
غرامتست نظر بر مهوسی که ندید
[...]
نقاب سنبل تر برشکن تجلّی را
بسوز زآتش عارض حجاب تقوی را
به باد رایحهٔ زلف عنبرین برده
هزار دفتر تعلیم و درس و فتوی را
تسلی دل عاشق به جز جمال تو نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.