برهنگان چمن باز سبزپوش شدند
ز تیغ خور سپر رند باده نوش شدند
نوای عیش زد از شاخ سرو مرغ سحر
معاشران همه در نعره و خروش شدند
فقیه مدرسه با طالبان حلقه درس
کشیده صف به در پیر میفروش شدند
کجاست طاقت می صوفیان صومعه را
که ناچشیده به بویی ز عقل و هوش شدند
خوش آن کسان که چنان مست و بیخودند امروز
که فارغ از غم فردا و یاد دوش شدند
حدیث عشق به تقلید لذتی ندهد
خوش آن گروه کزین گفت و گو خموش شدند
رسید گفته جامی به بلبلان چمن
زبان نطق ببستند و جمله گوش شدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.