گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

ز چشمت چشم آن دارم که گاهی

کند سوی گرفتاران نگاهی

فروغ روی تو از یاد من برد

که وقتی آفتابی بود و ماهی

فرو ماند از قدت در بوستان سرو

به طوبی کی رسد شاخ گیاهی

به جز روی تو گر دیده ست چشمم

نمی بینم ازین افزون گناهی

اگر بپذیری اینک می فرستم

ز آب دیده سویت عذرخواهی

گواه آه سردم صبحدم بس

که دید از صبح صادق تر گواهی

ندانم در دل جامی چه سوز است

که آهی می کشد باز و چه آهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode