به شهر نیکوان مسکین غریبی
که جز خون خوردنش نبود نصیبی
عجب بیماریی دارم ز عشقت
که عاجز شد ز درمان هر طبیبی
چو من عاشق بسی یابی ولیکن
نیابم چون تو در عالم حبیبی
ز کویت رخ نتابم گرچه بینم
به کف تیغ جفا هر سو رقیبی
نیفتد نوبهار خوبیت را
خوش الحان تر ز جامی عندلیبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هوای فتنهء عشقی نهیبی
بلای تن گدازی دلفریبی
دو چشمانت پیالهٔ پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدانم که فردای تو کی بی
که ترسم مریم از بس ناشکیبی
چو عیسی برکشد خود را صلیبی
کسی کز نیکویی دارد نصیبی
نکو خواهی ازو نبود غریبی
ازین مه پارهای عابد فریبی
ملائک صورتی طاووس زیبی
که بعد از دیدنش صورت نبندد
وجود پارسایان را شکیبی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.