گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

بودم آن روز درین میکده از دردکشان

که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان

از خرابات نشینان چه نشان می طلبی

بی نشان ناشده زیشان نتوان یافت نشان

هر یک از ماهوشان مظهر شان دگرند

شان آن شاهد جان جلوه گری از همه شان

جان فدایش که به دلجویی ما دلشدگان

می رود کوی به کوی دامن اجلال کشان

در ره میکده آن به که شوی ای دل خاک

شاید آن مست بدین سو گذرد جرعه فشان

نکته عشق به تقلید مگو ای واعظ

پیش ازین باده بچش چاشنیی پس بچشان

جامی این خرقه پرهیز بینداز که یار

همدم بی سر و پایان شود و رندوشان

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode