ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم
یکبار یاد کن به دو انگشت کاغذم
جمعیت من از تو مثنی شود اگر
روزی کنی عزیز به یک لفظ مفردم
گردم به سر چو خامه جهان را ز دست تو
گر خط دلکش تو نسازد مقیدم
تشدیدوار اگر چه نهی اره ام به فرق
یابی در اتحاد چو حرف مشددم
شستم کتاب عشق به تدبیر عقل و باز
خط تو می برد به سر درس ابجدم
دل از ره خیال زند نقب اگر چه بخت
دیوار کرد سوی تو راه شد آمدم
جامی به عیش کوش که این شیوه قدیم
تجدید یافت از سخنان مجددم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.