گر دهد بوی صحبت تو نسیم
نکنم یاد خلد و ذکر نعیم
چون منجم خط تو دید سترد
رقم مه ز صفحه تقویم
چند پرسیم نرخ گوهر وصل
کرده از اشک آستین پرسیم
گر گشایی به حرف میم دهان
جوشد آب بقا ز چشمه میم
همچو آب حیات اگر گذری
بر سر خاک کشتگان قدیم
منکر حشر را شود روشن
سر «یحیی العظام و هی رمیم »
جامی از خانقه به میکده رفت
این بود مقتضای طبع سلیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صد هزار آفرینِ ربِّ علیم
باد برابرِ رحمت ابراهیم
آفتابِ ملوکِ هفت اقلیم
که بدو نوشد این جلالِ قدیم
از پی خرّمیِ باغِ ثنا
[...]
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
جسته از محنت و بلای حجاز
رسته از دوزخ و عذاب الیم
آمده سوی مکه از عرفات
[...]
ای نسیم صبا تحیت من
برسان نزد خواجه ابراهیم
آنکه چون خلق او نداند بود
در بهاران به باغ بوی نسیم
ای کریمی که در کرم چون تو
[...]
مست و شادان در آمد از در تیم
کرده بیجاده جای در یتیم
زیر خط زبر جدش میمی
زیر زلف معنبرش صد جیم
زیر آن جیم طوبی و فردوس
[...]
روی بازار ملک هفت اقلیم
پشت حق بوالمظفر ابراهیم
شهریاری که طول عرض فلک
همتش را نیامدست جسیم
کوه با حلم او به مایه سبک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.