با آنکه اهل دل ز علایق مجردند
در دام زلف سلسله مویان مقیدند
سرگشتگان کوی بتان را تویی مراد
مقصد یکی ست کعبه روان را اگر صدند
پیش من ای رفیق بد نیکوان مگوی
جان و دل منند اگر نیک اگر بدند
گو داغ مهر و راستی عهدشان مباش
این شیوه بس که لاله عذار و سهی قدند
چون غنچه در قبا همه جان مجسمند
با پیرهن چو گل همه روح مجردند
قومی که کام دل طلبند از شکرلبان
شک نیست عاشقند ولی عاشق خودند
جامی حدیث سبزخطان گو که اهل ذوق
بنهاده گوش بر سخنان مجددند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.