گنجور

 
جامی

برد بیدار حق شب از بطحا

به تن او را به مسجد اقصی

کرد از آنجا مقر به پشت براق

متوجه به قطع سبع طباق

بر سماوات یک به یک بگذشت

با همه انبیا ملاقی گشت

دید هنگام عرض خلد و جحیم

هر که بود اندر آن دو جای مقیم

چون شد اطباق آسمان ها طی

ماند در سدره جبرئیل از وی

رفت از آنجا به یاری رفرف

به مقامی ز پیشتر اشرف

بلکه جایی که جا نبود آنجا

محرمی جز خدا نبود آنجا

دیدنی ها بدید آنچه بدید

وانچه بود از شنیدنی بشنید

روی از آنجا به جای خویش آورد

خوابگاهش هنوز ناشده سرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode