گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

مرا دلیست نه در خوردِ من، که بستاند؟

مرا ز دست دل خویشتن که بستاند

اگر رخت نبود، دل ز بر، که برباید

وگر لبت نبود، جان ز تن، که بستاند

وگر نه حسن تو بر ماه خط نویسد پس

خراج تو ز گل و یاسمن که بستاند

وگر مرا لب لعل تو یاریی ندهد

ز زلف کافر تو داد من که بستاند

در اشک غرقم و گویم که نیستم عاشق

ز من ندانم تا این سخن که بستاند