یارب ار تو خوش درآئی چون بود
نی که این از طبع تو بیرون بود
ذره سایه نیارد پیش تو
ور همه خورشید بر گردون بود
از تو دشنامی بجانی میخرم
زانکه دشنام تو هم موزون بود
بی تو اندر آتش دل غرقه ام
زندگانی بی تو زرین به چون بود
در فراقت آب دیده صرف شد
بعد ازین هر قطره کاید خون بود
دوستی با دشمنانم میکنی
مرگ اگر شیرین بود اکنون بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنک حسن او ز خلط و خون بود
دانی آخر کان نکویی چون بود
عشق خواهد کاین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
اختلاف خلق و خالق چون بود
رحمت این بیگمان افزون بود
رنج روح از جسم بس افزون بود
دل ز داغ روح غرق خون بود
یاد یاران یار را میمون بود
خاصه کان لیلی و آن مجنون بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.