بوده است خری که دُم نبودَش
روزی غم بی دُمی فُزودَش
در دُم طلبی قدم همی زد
دُم می طلبید و دَم نمی زد
یک رَه نه ز روی اختیاری
بُگذشت میان کشت زاری
دهقان مگرش ز گوشهای دید
بَرجَست و از او دو گوش بُبرید
بیچاره خر آرزوی دُم کرد
نایافته دُم دو گوش گُم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.