گنجور

 
۱

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶

 

... جان مجسمم نه که عقل مصورم

در منزلت رفیع تر از چرخ اعظمم

در مرتبت خجسته تر از سعد اکبرم ...

سید حسن غزنوی
 
۲

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در نعت رسول اکرم (ص)

 

... فی الجمله ورد جمله اشیاست ذات من

بل اسم اعظمم نه که بل اسم مصدرم

زانجا که اسم عین مسماست می دهند

هر لحظه خلعت دگر و تاج دیگرم ...

عراقی
 
۳

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

... فی الجمله مظهر همه اشیاست ذات من

بل اسم اعظمم به حقیقت چو بنگرم

صلوات الله و سلامه علیه و علی اصحابه و صحبه اجمعین ...

... خود تو بشنو که من نیم غماز

هر زمان بهر زبان راز خود باسمع خود گوید هردم بهر گوش سخن از زبان خود شنود هر لحظه بهر دیده حسن خود را بر نظر خود عرضه دهد هر لمحه بهر روی وجود خود را بر شهود خود جلوه دهد وصف او از من شنو

یحدثنی فی صامت ثم ناطق ...

عراقی
 
۴

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷

 

... سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی

چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم

الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه ...

حافظ
 
۵

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۴

 

من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده

من نور اسم اعظمم پیش از تن و جان آمده

من شاهباز حضرتم عنقای قاف قربتم ...

اسیری لاهیجی
 
۶

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱

 

از دشمنم چه بیم که با دوست هم دمم

وز اهرمن چه باک که با اسم اعظمم

دریا ترشحی بود از سیل گاه عشق ...

فروغی بسطامی
 
۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۲ - قاسم تبریزی نَوَّرَ اللّهُ رُوْحَهُ

 

نام شریف آن جناب سید معین الدین علی از شیخ خود قاسم الانوار لقب یافته و در اشعار قاسم تخلص می فرموده مرید جناب شیخ صدرالدین موسی خلف الصدق حضرت شیخ صفی الدین اسحق اردبیلی است و به صحبت جناب شاه نعمت الله کرمانی رسیده و اخلاص ورزیده چهار بار پیاده سفر حجاز نموده ریاضات شاقه کشیده تا چهره شاهد مقصود دیده به هرات رفته سکونت نمود جمعی از عوام و خواص به خدمتش رسیدندو ارادتش گزیدند صیت کمالات ظاهری و باطنی آن جناب در انجمن افاضل و اراذل پراکنده گشت ارباب غرض در محفل سلطانی به سعایت وی سخن راندند و گرد ملال بر خاطر شاهرخ میرزا نشاندند لهذا سید را عذر خواست وی از هرات به سمرقند شتافت و از میرزاالغ بیک تعظیم و تکریم تمام یافت در اواخر عمر به خراسان آمده در خرجرد جام توقف فرمود هم در آن قصبه رحلت نمود ولادته فی سنه سبع و خمسین و سبع مایه رحلته فی سنه سبع و ثلاثین و ثمان مایه مدت عمره ثمانین سنه دیوان آن جناب مکرر دیده شده تیمنا و تبرکا این ابیات از ایشان قلمی شد

منقصایده ...

... در من ببین که مجمع بحرین اکبرم

بالجمله مظهر همه اسماست ذات من

بل اسم اعظمم به حقیقت چو بنگرم

منغزلیاته ...

رضاقلی خان هدایت
 
۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۴ - نور علی شاه اصفهانی

 

... روح اعظم اول آخر آدم است

آدم اینجا روح اسم اعظم است

آخر این دور عین اول است ...

... خود سلوک او عروج او بود

هر یک از سلاک را ز اسمای حق

کرده نامی پرده معراج شق

اسم جامع کاعظم اسماء بود

عین مقصود همه اشیا بود ...

... وان بود جزوی ز اجزای جهان

مظهر اسم مضل فاش و نهان

هر کجا طفلی که مادر زایدش ...

... الولی الولی الولی

الولی اسم علی عالی است

در ولایات ولایت والی است ...

... مستی ام را شد چو جوش از حد فزون

سوی اسم اعظمم شد رهنمون

ذکر ذات از هرچه گویم برتر است

در صفت تاج علوش بر سر است

هیچ اسمی را بجز اسم اله

نیست سوی قلب آن از قلب راه ...

... کردم چو از لا رخ سوی الا

دیدم مسما خود را در اسما

تا تو نشینی ایمن به ساحل ...

... به معنی خود می و مینا تو باشی

شدی چون فارغ از هر اسم و معنی

مسمای همه اسما تو باشی

هنوز از عالم فانی برون ننهاده ای گامی ...

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode