دوست آن دارد و آن است که جان میبخشد
مهربانی به دل اهل دلان میبخشد
عقل و جان هر که کند پیشکش دلبر خویش
گوهر و لعل به دریا و به کان میبخشد
صفت روی دلارام کنم کاو دارد
آن ملاحت که حلاوت به زبان میبخشد
آتش عشق توام داد حیاتی به از آنک
آب الوند به خاک همدان میبخشد
چشم و ابروی تو را گو که به نخجیر مرو
صید خود روح بدان تیر و کمان میبخشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمه خضر دهانیست که جان میبخشد
روح را معجزه روح روان میبخشد
ما خرابیم و یبابیم* و مقامات کمال
به خراباتی بینام و نشان میبخشد
با من و تو به جز از عشق بر او چیزی نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.