گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
همام تبریزی

تا نفس هست به روی تو برآید نفسم

ور کنم بی تو نظر سوی کسی هیچ کسم

در تمنای تو شد عمر و نمی‌دانم من

کاخرالامر به مقصود رسم یا نرسم

مشکن بال نشاطم تو به پیمان‌شکنی

گر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم

کردم اندیشه ز عشقت نبرم جان به کنار

این چه سیلی‌ست که بگرفت چنین پیش و پسم

تا نظر بر گل رخسار تو افتاد مرا

صورت خوب نماید همه چون خار و خسم

عاشق روی توام جمله جهان می‌گویند

نسبتم چون به تو کردند همین مایه بسم

شد جوانی و نشد کم هوس عشق همام

ای عزیزان چه کنم پیر نگردد هوسم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode