ز دوری تا به کی، ما را چنین مهجور میداری؟
وگر نزدیک میآیم تو خود را دور میداری
طبیب من تویی، اما مرا بیمار میخواهی
دوای من تویی، اما مرا رنجور میداری
به نور خود شبی روشن نکردی مجلس ما را
چراغ آشنایی را چرا بینور میداری؟
مگر کیفیت رنج خمار، ای جان، نمیدانی
که ما را بیشراب لعل خود مخمور میداری؟
به دستور سگان زین آستانم چند میرانی؟
چه رسم است این که عاشق را بدان دستور میداری؟
به بزم وصل حاضر میکنی ارباب حشمت را
همین مسکین هلالی را ز خود مهجور میداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.