گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هلالی جغتایی

ای شهسوار حسن، سر افراز کن مرا

ای من سگت، بسوی خود آواز کن مرا

تا با تو راز گویم و فارغ شوم دمی

بهر خدا، که همدم و همراز کن مرا

لطف تو معجزیست، که بر مرده جان دهد

لطفی نما و زنده ز اعجاز کن مرا

چون کاکل تو چند توان گشت بر سرت؟

تیغی بگیر و از سر خود باز کن مرا

ساقی، هلاکم از هوس پای بوس تو

در پای خویش مست سرانداز کن مرا

نازی بکن، که بی خبر افتم بخاک و خون

یعنی که: نیم کشته آن ناز کن مرا

جانا، بغمزه سوی هلالی نظر فگن

وز جان هلاک غمزه غماز کن مرا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode