گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

خواهم درین گلستان، دستوری صبا را

تاگرد سر بگردم، آن یار بی وفا را

تا خرقه می پذیرد، در رهن باده ساقی

ای محتسب صلایی، پیران پارسا را

هر خشتی از خرابات، سرچشمه ى حیات است

در پای خم برافشان، این عمر بی بقا را

خواه از لب مسیحا، خواه از زبان ناقوس

صاحبدلان شناسند، آواز آشنا را

وقت است پاگذاری، بر دیده ى سفیدم

تاکی به حیله دارم، صبرگریزپا را؟

ساغر دگر نگردد، ساقی به سر درآید

درگردش ار ببیند، آن چشم سرمه سا را

از آتشین عذاران، گردیده دیده روشن

قد صاریاکراما لیلی بکم نها را

دارد حزین مسکین چشم عنایت ازتو

از خویش وارهانش یا مطلق الاسارا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode