شمارهٔ ۴۲۳
نبود عجب که دیده به دیدار می رسد
فیض چمن، به رخنه دیوار می رسد
گردد قبول عذرگریبان پاره ام
دستم اگر به دامن دلدار می رسد
عیبم مکن که حوصله سوز است مستیم
پیمانه نگاه تو، سرشار می رسد
آزادگی گزین که ازین دشت پر فریب
گر می رسد به جای، سبکبار می رسد
دلتنگی از فغان من ای غنچه لب چرا؟
یک ناله هم به مرغ گرفتار می رسد
دارد امیدوار مرا بخت سبز خویش
آخر به وصل آینه، زنگار می رسد
هرگز ندیده است ز دشمن کسی، حزین
آنها که بر من از ستم یار میرسد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...