شمارهٔ ۱۱۰
نگاه ناز او فهمید، راز سینه جوشی را
رساند آخر به جایی، عشق فریاد خموشی را
چه پروا گر در میخانه ها را محتسب گل زد؟
نبندد نرگس مستش، دکان می فروشی را
قیامت هم سر از خواب پریشان بر نمی دارم
که دارم یادگار طره آشفته هوشی را
تغافل شیوهٔ من، گر به فریادم دهد گوشی
کنم نازکتر ازگل، پرده بلبل سروشی را
گر از سر بگذرد گلزار را خون دل تنگم
لبش چون غنچه نگذارد ز کف، پیمانه نوشی را
خدا داده ست درکیش طریقت شیوه فقرم
من از کتم عدم چون نافه دارم خرقه پوشی را
حزبن افسانه سنج شمع کلک شعله آشوبم
نیم درآستین می پرورد، آتش خروشی را
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...